Web Analytics Made Easy - Statcounter

پرستار را می‌بینم که با روپوش سفید تمیز و خنده برلب می‌آید خیالم راحت می‌شود و خبر تکراری و شیرین است. مادر حالش خوب است و کودک به دنیا آمد. نفس راحتی می‌کشم. بی اختیار می‌خندم. علی آمد. با آمدن علی انگار آسمان هم دست و دل و باز شده است و بعد از مدت‌ها دارد برف می‌بارد.

به گزارش ایسنا، پرستار را می‌بینم که با روپوش سفید تمیز و خنده برلب می‌آید خیالم راحت می‌شود و خبر تکراری شیرین است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مادر حالش خوب است و کودک به دنیا آمد. نفس راحتی می‌کشم. بی‌اختیار می‌خندم. علی آمد با آمدن علی آسمان هم دست و دل و باز شده است و بعد از مدتها دارد برف می بارد. چشمم را می‌بندم و از پنجره رو به رو بیمارستان شهدای تجریش به کوههای سفید پوش نگاه می‌کنم. هوا ببری است. گوزن‌ها به خانه رفتند و کبوتر به لانه برگشته است. دل من آرام شد. علی آمد. خدایا حافظ فرزندم باش.

در را باز می‌کنم. هستی بی‌حال و بی‌رمق در تخت دراز کشیده است. علی کنار تخت نزد مادرش است. کوچک و بی‌دفاع است. نمی‌دانم خواب است یا بیدار و هستی لبخند بی رمقی می‌زند. اما بارضایت، چشمانش از اشک خیس می‌شود.

علی تنها راه ارتباطی است. لشکری در خدمت سرباز کوچک هستند. همه تک و تا بودند تا وسایل راحتی علی را فراهم کنند. همه به نوبت از مادر همسرم تا مادر من. علی مرکز توجه همه است و مادرش. من همه سعی خود را می‌کنم که همه کارها بدون هیچ گونه مشکلی حل شود تاعلی رشد خود را سپری کند.

رشد اعلی مدام و ممتد بود. به چشم برهم زدنی تغییر می‌کرد. تا 1 ماهگی هر روز وزنش حدود 30 گرم اضافه می‌شد. البته بعد از به دنیا آمدن چند روز اول وزن خود را از دست می‌داد که همسرم و من خیلی نگران شدیم اما به زودی وزن برگشت.

البته مواظبت از علی اینقدر هم کار ساده‌ای نبود. مراقبت از علی نیاز به توجه ویژه‌ای بود. به طور مثال علی خواب بود من و مادرش درباره ظاهرش حساس بودیم. مثلا می‌گفتیم ببین اندازه دستش طبیعی است. یا پاهش مشکلی نداشته باشد. چرا پوستش لک داره و هزار نگرانی بی‌مورد دیگر که حتی کار به دکتر کشیده می‌شد.

علی از یک ماهگی تا دو ماهگی قدرتی برای انجام حرکت‌های مختلف را نداشت در سه ماهگی تا چهار ماهگی رشد قابل توجهی داشت. در این دو  ماه حرکات عجیب و بامزه انجام داد که شگفت زده شدیم.

پنج ماهگی مرجله دیگر رشد علی بود که مطابق نظر کارشناسان رشد تا هفت ماهگی ادامه داشت. در این دو ماه شروع به خندیدن دلنشین می‌کرد که دل می‌ربود. یا دست‌ها را بهم می‌زد.

مرحله دیگر علی مانند کودکان از هشت ماهگی تا یک سالگی ادامه پیدا کرد. علی یکی از کارهای جذابش فنر شدن بودن و مانند فنر بالا و پایین می‌پرید. علی دیگر نوزادی نبود که هیچ کار نکند. دوست داشت بیاستد و آرام آرام قدرت تکلم و معاشرت بیشتری کسب کند، دندان در بیاورد و یا عادات غذایی گوناگونی پیدا کند.

علی از 11 ماهگی گفتن بابا و مامان را شروع کرد و گفتن این جمله چه شیرین بود. وقتی علی مرا صدا می‌کرد. واژه بابا زیباترین واژه دنیا می‌شد. با استفاده از مبلمان می ایستاد. در یکسالگی دیگر می‌توانست بدون کمک چند قدم بردارد و در لباس پوشیدن همکاری می کرد علی مانند برق و باد دارد رشد می‌کند. دیگر زمستان و دی ماه نزدیک است و باید به فکر شمع تولد علی باشیم. که در یکسالگی فوت کند. اولین تولد علی و اولین سالی که من و هستی بابا  و مامان شدیم. الهی صد ساله بشی پسرم چه من باشم یا نه.

انتهای پیام/

منبع: ایسنا

کلیدواژه: کودک رشد تولد نوزاد سبك زندگي خانواده سینما کودک

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۷۲۶۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

راز قتل همسر و فرزند با آتش افروزی

مرد میانسال که به علت سوختگی در بیمارستان بستری بود پس از دو هفته راز آتش زدن همسر و پسر ۱۱ ساله‌اش را فاش کرد.

به گزارش مشرق، اواخر فروردین امسال ، مرگ زن جوانی در بیمارستان سوانح و سوختگی به تیم جنایی اعلام شد. به دنبال این گزارش، تیم تحقیق راهی محل شده و در بررسی‌ها مشخص شد که ساعاتی قبل این زن را به همراه شوهر و پسر ۱۱ ساله‌شان که همگی دچار سوختگی شده بودند به بیمارستان منتقل کرده‌اند.

زن جوان ساعاتی بعد به علت شدت سوختگی جانش را از دست داد. این در حالی بود که پسر ۱۱ ساله نیز دو روز بعد با وجود تلاش کادر درمان فوت کرد اما مرد میانسال که از ناحیه دو دست دچار سوختگی شده بود، پس از بهبودی تحت بازجویی قرار گرفت و راز قتل همسر و فرزندش را برملا کرد.

او در تحقیقات گفت: نقاش ساختمان هستم و مدت‌هاست که با همسرم اختلاف داشتم. روز حادثه از پسرم خواستم که با من به محل کارم بیاید اما او مخالفت کرد و سر همین مسأله بحث‌مان شد وقتی همسرم وارد دعوا شد با عصبانیت کنترلم را از دست دادم و روی خودم و همسر و فرزندم بنزین ریختم. آن زمان اصلاً متوجه نمی‌شدم که چه کار می‌کنم. ناگهان کبریت را کشیدم و آنها شعله‌ور شدند. خودم نیز دستانم دچار سوختگی شد. به دنبال صدای فریاد و کمک‌خواهی همسر و فرزندم، همسایه‌ها به کمک‌مان آمدند و با حضور امدادگران، آتش خاموش شد و ما به بیمارستان منتقل شدیم.

به دستور بازپرس جنایی، متهم ۴۹ ساله پس از ترخیص از بیمارستان در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار خواهد گرفت و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • گرامیداشت سالروز تولد سیمین دانشور برگزار شد
  • کافی است انسان باشد!
  • قتل مادر با ضربه‌های هولناک دمبل توسط پسرش در پاسداران
  • قتل مادر با دمبل به دلیل اعتراض به به‌هم ریختن خانه
  • قتل هولناک مادر با ضربات دمبل در پاسداران تهران
  • قتل مادر به دلیل اعتراض به به‌هم ریختن خانه
  • قتل هولناک مادر با ضربه‌های دمبل
  • قتل مادر با ضربه‌های هولناک وزنه بدنسازی
  • قتل مادر با ضربه‌های هولناک دمبل توسط پسر
  • راز قتل همسر و فرزند با آتش افروزی